ناباروريمشكل ناباروري در جامعه عمومي به طور مداوم 10-15٪ است ، با اين وجود صحبت در مورد ناباروري با نشانگرهاي آماري كار ساده اي نيست ، تنها چيزي كه مي توانيم بگوييم اين است كه تعداد بيشتري از زوج ها براي معالجه به متخصصان مراجعه مي كنند.
چند سال پيش اين يك زوج بود كه مشكلات ناباروري داشته باشد اما در سالهاي اخير اين مسئله هم به خاطر پزشكي غلبه شده است و هم اينكه قبول كنيم زن و زوج تنها هدف داشتن فرزند را ندارند اما گزينه ها و راه حل هاي ديگري نيز وجود دارد. با اين حال ، باروري از ناباروري يا به اصطلاح دشواري زوج در فرزند داشتن ، عمدتاً به دلايل پزشكي سقوط مي كند ، غالباً از فاكتور رواني غافل مي شوند. موارد بسياري وجود دارد كه زوج ها موفق به فرزندي در مرخصي يا پس از تسليم تلاش مي شوند. با اين وجود ، حتي زوجين نيز در معالجه دچار عذاب بزرگي مي شوند كه آنها را از نظر رواني با عواقب طولاني مدت براي خود و ثمره تلاش هايشان تضعيف مي كند.
يادگيري از زن يا مرد كه نمي تواند فرزند داشته باشد ، احساسات منفي زيادي را به همراه دارد ، شرم ، احساس عدم كفايت ، بي كفايتي ، بدبيني و يكسري احساسات افسردگي را به همراه دارد. اين يك آزمايش عالي براي زوج ها بلكه براي هر يك به طور جداگانه است. اضطراب و احساسات افسردگي حالتهاي عاطفي همزمان هستند . از بين رفتن توانايي توليد مثل سوگواري كوچكي است كه زوج در آن فراخوانده مي شوند و پس از گذشت ، آنها تصميم خود را براي معالجه يا حتي براي عدم توليد مثل مي گيرند.
با اين حال ، درمان ناباروري فقط يك روش پزشكي نيست ، زيرا فاكتور رواني تا حد زيادي بر نتيجه درمان تأثير مي گذارد. هم افسردگي و هم اضطراب مي توانند موانعي را در راه توليد مثل ايجاد كنند. اما ، دانستن اينكه درمان آخرين فرصت براي فرزندآوري است ، استرس افزايش مي يابد و كل تلاش را در معرض خطر قرار مي دهد.
تحقيقات نشان مي دهد كه زنان مبتلا به مشكلات ناباروري (Lukse and Vacc، 1999) احساس غم و افسردگي ، از دست دادن اعتماد به نفس در بدن و زنانگي خود ، احساس كنترل بر زندگي و اعتماد به نفس خود را گزارش مي دهند. در حالي كه ساير مطالعات در خانمهايي كه 2-3 سال در حال معالجه هستند ، گزارش شده است كه با افزايش مدت زمان درمان ، استرس افزايش مي يابد و زنان از زنانگي و تمايلات جنسي خود تعجب مي كنند. اضطراب در طول تحقيقات در مورد درمان ناباروري بيشتر از آن است كه زناني كه قادر به استرس بيشتر نيستند در هنگام عدم توانايي عملكرد با غم و اندوه و مراحل آن ، بيشتر با ناراحتي و اندوه همراه باشند.
اهداف پشتيباني روانشناختي در مقابله با ناباروري عبارتند از:
بهزيستي ذهني و افزايش احساس كنترل
كاهش استرس
كاهش علائم افسردگي
سلامت روحي و جسمي و كاهش علائمي مانند بي خوابي ، سردرد و ضعف.
نابارورياولين كاري كه يك زوج مبتلا به ناباروري بايد انجام دهند ، برخورد صحيح روانشناختي براي مسئله است. اضطراب ، اضطراب و تصورات غلط درباره اين مسئله بر زوجين سنگين خواهد بود و احتمالاً تنش ها افزايش مي يابد.حمايت روانشناختي از يك متخصص عامل بسيار مهمي براي زوج است ، زيرا بار جامعه وجود دارد ، بار روابط بين فردي زوجين در طول ازدواج ، رابطه آن با بستگان و افراد ديگر ، فشار نازايي در هر يك وجود دارد. از اين دو فرد زوج و همچنين فشار رواني وقتي اين زوج در تلاش براي كمك به لقاح مصنوعي است. همچنين نياز بيولوژيكي زن و مرد به كودك و همچنين استرس محروميت از اين نياز رواني وجود دارد.بنابراين ، ما بايد راه هايي را براي بهبود كيفيت زندگي خود استفاده كنيم و از پتانسيل هاي خود حداكثر كنيم.در حال حاضر لازم است كه IVF را با كمك فرد به عنوان يك كل مكمل كنيد ، تا بتوانيد فرايندي كامل تر و سالم تري داشته باشيد . حمايت روانشناختي بصورت جداگانه يا به صورت جفت يا در گروههايي انجام مي شود كه ساير زوج ها شرايط مشابهي را تجربه مي كنند.
ناباروريمشكل ناباروري در جامعه عمومي به طور مداوم 10-15٪ است ، با اين وجود صحبت در مورد ناباروري با نشانگرهاي آماري كار ساده اي نيست ، تنها چيزي كه مي توانيم بگوييم اين است كه تعداد بيشتري از زوج ها براي معالجه به متخصصان مراجعه مي كنند.
چند سال پيش اين يك زوج بود كه مشكلات ناباروري داشته باشد اما در سالهاي اخير اين مسئله هم به خاطر پزشكي غلبه شده است و هم اينكه قبول كنيم زن و زوج تنها هدف داشتن فرزند را ندارند اما گزينه ها و راه حل هاي ديگري نيز وجود دارد. با اين حال ، باروري از ناباروري يا به اصطلاح دشواري زوج در فرزند داشتن ، عمدتاً به دلايل پزشكي سقوط مي كند ، غالباً از فاكتور رواني غافل مي شوند. موارد بسياري وجود دارد كه زوج ها موفق به فرزندي در مرخصي يا پس از تسليم تلاش مي شوند. با اين وجود ، حتي زوجين نيز در معالجه دچار عذاب بزرگي مي شوند كه آنها را از نظر رواني با عواقب طولاني مدت براي خود و ثمره تلاش هايشان تضعيف مي كند.
يادگيري از زن يا مرد كه نمي تواند فرزند داشته باشد ، احساسات منفي زيادي را به همراه دارد ، شرم ، احساس عدم كفايت ، بي كفايتي ، بدبيني و يكسري احساسات افسردگي را به همراه دارد. اين يك آزمايش عالي براي زوج ها بلكه براي هر يك به طور جداگانه است. اضطراب و احساسات افسردگي حالتهاي عاطفي همزمان هستند . از بين رفتن توانايي توليد مثل سوگواري كوچكي است كه زوج در آن فراخوانده مي شوند و پس از گذشت ، آنها تصميم خود را براي معالجه يا حتي براي عدم توليد مثل مي گيرند.
با اين حال ، درمان ناباروري فقط يك روش پزشكي نيست ، زيرا فاكتور رواني تا حد زيادي بر نتيجه درمان تأثير مي گذارد. هم افسردگي و هم اضطراب مي توانند موانعي را در راه توليد مثل ايجاد كنند. اما ، دانستن اينكه درمان آخرين فرصت براي فرزندآوري است ، استرس افزايش مي يابد و كل تلاش را در معرض خطر قرار مي دهد.
تحقيقات نشان مي دهد كه زنان مبتلا به مشكلات ناباروري (Lukse and Vacc، 1999) احساس غم و افسردگي ، از دست دادن اعتماد به نفس در بدن و زنانگي خود ، احساس كنترل بر زندگي و اعتماد به نفس خود را گزارش مي دهند. در حالي كه ساير مطالعات در خانمهايي كه 2-3 سال در حال معالجه هستند ، گزارش شده است كه با افزايش مدت زمان درمان ، استرس افزايش مي يابد و زنان از زنانگي و تمايلات جنسي خود تعجب مي كنند. اضطراب در طول تحقيقات در مورد درمان ناباروري بيشتر از آن است كه زناني كه قادر به استرس بيشتر نيستند در هنگام عدم توانايي عملكرد با غم و اندوه و مراحل آن ، بيشتر با ناراحتي و اندوه همراه باشند.
اهداف پشتيباني روانشناختي در مقابله با ناباروري عبارتند از:
بهزيستي ذهني و افزايش احساس كنترل
كاهش استرس
كاهش علائم افسردگي
سلامت روحي و جسمي و كاهش علائمي مانند بي خوابي ، سردرد و ضعف.
نابارورياولين كاري كه يك زوج مبتلا به ناباروري بايد انجام دهند ، برخورد صحيح روانشناختي براي مسئله است. اضطراب ، اضطراب و تصورات غلط درباره اين مسئله بر زوجين سنگين خواهد بود و احتمالاً تنش ها افزايش مي يابد.حمايت روانشناختي از يك متخصص عامل بسيار مهمي براي زوج است ، زيرا بار جامعه وجود دارد ، بار روابط بين فردي زوجين در طول ازدواج ، رابطه آن با بستگان و افراد ديگر ، فشار نازايي در هر يك وجود دارد. از اين دو فرد زوج و همچنين فشار رواني وقتي اين زوج در تلاش براي كمك به لقاح مصنوعي است. همچنين نياز بيولوژيكي زن و مرد به كودك و همچنين استرس محروميت از اين نياز رواني وجود دارد.بنابراين ، ما بايد راه هايي را براي بهبود كيفيت زندگي خود استفاده كنيم و از پتانسيل هاي خود حداكثر كنيم.در حال حاضر لازم است كه IVF را با كمك فرد به عنوان يك كل مكمل كنيد ، تا بتوانيد فرايندي كامل تر و سالم تري داشته باشيد . حمايت روانشناختي بصورت جداگانه يا به صورت جفت يا در گروههايي انجام مي شود كه ساير زوج ها شرايط مشابهي را تجربه مي كنند.